Friday, April 29, 2011

اول درجی‌تاک پیغام فرستاده بود، ایگنورش کردم.. بعد ای‌میل فرستاد احوال‌پرسی و گذاشتم بعدن حواب دهم.. روز بعد دیدم در لیست فالورهای گودر هست.. هیچ راه فراری هم نبود. فقط فک و فامیل کم داشتیم در گودر که این هم اضافه شد..
حالا یهو یه وقتهایی یادم میاد اینم هست.. اکثر وقتها که زندگانی خودمو دارم و یادم هم نیست کی می‌خونه و کی نمی‌خونه..
فقط ته اعماقم یه جاهایی می‌گه ننویس! نگو..
کمی بعد هم می‌گه: بیخیال! اصلن چرا فامیل ِ آدم نباید شعور داشته باشه که این‌جا را با بیرون قاطی نکنه؟

0 comments: