امروز فکر کردیم چه خوب بود همه ی روزهای آخر سال انقدر هیجان انگیز و خواستنی می شدند.. فکر کردیم مثلن سال بعد هم دور هم باشیم البته 4 نفری و نه بدون شبنم و اینبار دیگر شکوفه دوربینش را جا نگذارد
و برویم بستنی هم بخوریم ! من امروز غیر از مرغ سوخاری و سیب زمینی و سالاد و چای و کیک شکلاتی و ساتین کارامل، بستنی هم دلم می خواست ! به قول شکوفه نکه جا نداشتیم بخوریم و داشتیم منفجر می شدیم، فقط وقت نداشتیم!