یه شب گرم تابستونی چشمهات را ببندی و صبح با صدای بارون چشمها را باز کنی.. فضا پر از بوی خاک بارون خورده و بارون.. انگار که وسط بهشت چشمهات را باز کردی.
بارون.. بارونه.. هوا خیس و زمین خیس و همه جا سبزتر از قبل. غبار و گرما از سر و روی شهر شسته شد..
بارون.. بارونه.. هوا خیس و زمین خیس و همه جا سبزتر از قبل. غبار و گرما از سر و روی شهر شسته شد..
0 comments: