Tuesday, July 21, 2009

خانم مدیر قبل از ساعت 6 آمد. ایستاد جلوی در و از همه‌ی مادرهایی که بچه‌شان را همراهی می کردند، خواست بیایند داخل و به سمت سالن هدایتشان کرد.. با همه‌ی مادرها حرف زد. در مورد شیوه‌ی آموزشی و مربی که من باشم و از سر خیابان مرا پیدا نکرده‌اند و چند سال ست اینجا کار می‌کنم و شیوه‌ی آموزشی ام کاملن تأیید شده ست و مربی‌های اینجا از 7خوان باید بگذرند و گزارش کار ارائه بدهند و ...
ظاهرن مادر پانته‌آ تنها شاکی جمع بود و مادرهای دیگر هم باهاش مخالفت کردند و همه رضایتشان را با شیوه‌ی تدریس اعلام کردند و حتا نمونه‌هایی مبنی بر پیشرفت بچه‌هایشان ذکر کردند و یکی از مادرها هم بهش گفته اینجا برای پرورش کودکان ست اگر دلش می‌خواهد بچه اش فقط دایره و مربع کشیدن یاد بگیرد، می تواند بچه‌اش را ببرد در یکی از همین آموزشگاههایی که به نظرش روش‌های بهتری دارند.


دانیال وسط خنده‌ها و نقاشی کشیدنمان گفت یه چیزی رو می‌دونستی؟
گفتم چی؟
گفت تو بهترین خاله‌ی دنیایی !

0 comments: