خاطرات در خواب هم گاهی دست از سرت برنمی دارند.. دیگر نه خبری از داستان های تخیلی و پیچیده ست و نه کمدی هایی که بعد بتوان به آن خندید! صحنه های واقعیت ست که انگار روحت را می کاود و دلتنگت می کند..
آنهم درست حالا که عادت کرده ای خیلی چیزها را نبینی و بی تفاوتی پیشه کنی. که در خواب دلت تنگ شود برای "دنیا" گفتنش حتی..
مسخره و مزخرف ست دلتنگ شدن برای آدمی که دوست داشتنش را هم نباید باور می کردی! و شخم زدن گذشته فقط خودآزاری می تواند باشد و بس! سعی می کنم تمام دروغهایی که روزی باور کرده بودم را فراموش کنم تا حتی ذره ای خاطرم را آزرده نکند..
آنهم درست حالا که عادت کرده ای خیلی چیزها را نبینی و بی تفاوتی پیشه کنی. که در خواب دلت تنگ شود برای "دنیا" گفتنش حتی..
مسخره و مزخرف ست دلتنگ شدن برای آدمی که دوست داشتنش را هم نباید باور می کردی! و شخم زدن گذشته فقط خودآزاری می تواند باشد و بس! سعی می کنم تمام دروغهایی که روزی باور کرده بودم را فراموش کنم تا حتی ذره ای خاطرم را آزرده نکند..
0 comments: