دنبال دمپایی میگردم بروم زیر باران.. مامان میگوید: الان تمام میشه
میگویم هنوز که تمام نشده و میروم
دیگر نه داد میزند سرما میخوری، خیس میشی و نه غر میزند. میداند وقتی باران میبارد یا سر از حیاط در میآورم یا کوچه. فقط ترجیح میدهد با تیشرت و شلوارک به سمت حیاط بروم نه کوچه
بابا که سر میرسد، منتظر دلیل و توضیح نمیماند. میگوید هیچ چیزت مثل آدمیزاد نیست
مینا میخندد و میگوید به ایمان گفتم، دنیا باز نمیاد .. رو به کوچه، به سمتی که هیچ کسی را نمیبینم با صدای بلند میگوید: دیدی؟ من نگفتم این همراهمون نمیاد.
میگویم هنوز که تمام نشده و میروم
دیگر نه داد میزند سرما میخوری، خیس میشی و نه غر میزند. میداند وقتی باران میبارد یا سر از حیاط در میآورم یا کوچه. فقط ترجیح میدهد با تیشرت و شلوارک به سمت حیاط بروم نه کوچه
بابا که سر میرسد، منتظر دلیل و توضیح نمیماند. میگوید هیچ چیزت مثل آدمیزاد نیست
مینا میخندد و میگوید به ایمان گفتم، دنیا باز نمیاد .. رو به کوچه، به سمتی که هیچ کسی را نمیبینم با صدای بلند میگوید: دیدی؟ من نگفتم این همراهمون نمیاد.
0 comments: