بدی ماجرا و شاید هم قسمت خنده دارش وقتی ست که خانم دکتر دستش را با تمام قوا چپانده باشد توی دهنت و تو هی حس کنی الان ست که منفجر شوی از عطسه! بعد چند بار دستت را بالا ببری و اشاره کنی امان بدهد و او هم دست از کار بکشد.. آن وقت عطسه نیاید که نیاید و این ماجرا تا انتها ادامه پیدا کند..
Tuesday, April 28, 2009
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
3 comments:
از این اتفاقا زیاد میفته.
ای باباااا
زیر دست آرایشگر هم همینه
الانم یه عطسه نازل شد
صبر اومد
:D
قش قش خندیدم