هیچ چیز واقعی نیست
Friday, May 21, 2010
خیلی جدی و شاکی میگه: تو ناموس هستی !
احساس نقش اول ِ فیلم مسعود کیمیایی بودگی بهم دست میده.
0 comments:
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
ماسو یعنی روشنایی ماه
-
اینجا جایی برای نوشتن، نوشتن و نوشتن
برای حرفهای خودم با خودم
Link Dump
راهنمای گوگلریدر
آشپزی، به کسر ِ پ
اعتراض به لایحه حمایت از خانواده
چَکِهسِما: ضربان قلب زمین در سینه من
My shared Items by Google Reader
Blog Archive
►
2020
(8)
►
July
(2)
►
April
(6)
►
2018
(7)
►
July
(3)
►
May
(4)
►
2017
(4)
►
April
(4)
►
2016
(4)
►
November
(1)
►
September
(1)
►
April
(1)
►
March
(1)
►
2014
(10)
►
May
(10)
►
2013
(21)
►
September
(2)
►
June
(1)
►
May
(1)
►
April
(13)
►
March
(2)
►
January
(2)
►
2012
(38)
►
December
(1)
►
November
(1)
►
October
(1)
►
September
(4)
►
August
(1)
►
July
(2)
►
June
(6)
►
May
(11)
►
April
(8)
►
March
(3)
►
2011
(121)
►
December
(5)
►
November
(2)
►
October
(7)
►
September
(13)
►
August
(9)
►
July
(12)
►
June
(4)
►
May
(18)
►
April
(10)
►
March
(11)
►
February
(8)
►
January
(22)
▼
2010
(226)
►
December
(9)
►
November
(19)
►
October
(9)
►
September
(27)
►
August
(14)
►
July
(30)
►
June
(20)
▼
May
(36)
آدم بلوز سفید را با شلوار صورتی توی تشت پر آب نمی...
وازلین خانه مانده بود. قرار نبود ماسک درست کنیم دی...
دیروز ظهر برگشتم از دانشگاه. خانه را که انگار بمب ...
و همانا بدخوابی، بدتر از بیخوابی ست
آدمی هستم که تا صبح مورد تجاوز پشهها قرار گرفته و...
از درست کردن ماسک شروع کردیم. چشمهایم را بستم و آ...
نوشتهام را دوباره خواندم، دیدم نوشتهام دینا و می...
هفتمین روز خرداد
دستم آرام خزید کنار بالشتم.. صدای گوشی را خفه کردم...
چهارشنبه، روز شلوغی بود. صبح بود که خوابم برد و سا...
از جلوی ورودی گذشتم، یکی از پشت سر گفت: خانومبرگشت...
هرچند خیلی دیر
در تقی صدا کرد و تکان خوردم. حواسم آمد که مدتیست ...
احساس میکنم نفس بکشم، بازدمش به صورتش برخورد می...
یک روزهایی دلت میخواهد صبح که بیدار می شوی یک روز...
یکی بودیکی نبودمن بودموتو نبودی
هوای حوصله ابریست
یادم نیست از کجا میرسد به گلایه. میگوید: هیچ وقت...
کولهام را باز کردم و مانتوی کارم نبود. صبح یادم ب...
با یک ساعت تأخیر بلاخره آمد. با امداد محمد از پشت ...
خیلی جدی و شاکی میگه: تو ناموس هستی !احساس نقش او...
آقای همکلاسی - در کلاس 3 نفرمان به اضافهی استاد -...
آقای همکلاسی ترم آخری در راستای صحبتهای استاد که ...
باشو، غریبه کوچک دیدیم و من در نقش دیلماج - مترجم ...
گرسنمه! از صبح چیزی نخوردم. اشتها نداشتم. نیم ساعت...
سگ درونم آمادهی پاچه گرفتن ست! فقط کسی دور و برم ...
تا برسم به رختخواب حوالی 3صبح بود. خوابم نمیبرد و...
به نظرم همه جا را کوک زدم و تمام شده. میگه بپوش ب...
صدا م قطع و وصل میشه
خسته شدم
این مرد نازنین
چند هفتهست خانه نرفتم، بنابراین آرایشگاه هم نرفته...
نفس عمیق
پنج دقیقه مانده به 12 کلاس طراحی را با عجله ترک کر...
یکی از وقتهایی که هیچ وقت من و خانم همخانه با هم ...
حرف ده سال بعد ست که میخندیدم به این روزهایمان و ...
►
April
(20)
►
March
(17)
►
February
(14)
►
January
(11)
►
2009
(178)
►
December
(12)
►
November
(4)
►
October
(10)
►
September
(11)
►
August
(19)
►
July
(15)
►
June
(16)
►
May
(15)
►
April
(11)
►
March
(20)
►
February
(21)
►
January
(24)
►
2008
(504)
►
December
(29)
►
November
(46)
►
October
(48)
►
September
(41)
►
August
(65)
►
July
(30)
►
June
(42)
►
May
(16)
►
April
(53)
►
March
(36)
►
February
(46)
►
January
(52)
►
2007
(190)
►
December
(51)
►
November
(50)
►
October
(30)
►
September
(32)
►
August
(9)
►
July
(6)
►
June
(8)
►
May
(4)
upgrader: Ashkan
0 comments: