Thursday, October 15, 2009

می‌گوید: دنبال خونه باید بگردم دوباره
سمانه می‌پرسد: مگه خونه نگرفتی بودی؟
می‌گوید: " چرا.. با یه دختره که به نظر آدم خوبی می‌اومد خونه گرفتم ولی مامانش رو اعصابه.. برگشته می‌گه روزهایی که دخترم ساعت 5 به بعد کلاس داره، باید با آژانس بری دنبالش! هوا تاریک می‌شه و تنهایی نمی تونه بیاد. می‌گه باید مرغ بخوری! هر چی می‌گم من مرغ دوست ندارم، هیچ وقت نمی‌خورم. می‌گه من نباشم، تو مرغ نخوری، دخترم هم نمی‌خوره.
زنگ زدن، دختره رفته در را باز کرده. مامانش با من دعوا می کنه که وقتی تو هستی چرا دخترم باید بره در را باز کنه؟
حالا هم منتظرم پولم را پس بده برم یه جای دیگه پیدا کنم.. مامانم هم می‌گه تنها نباید خونه بگیری. اگه همخونه پیدا کردی که هیچی. اگه کسی پیدا نشد باید بری خوابگاه!
چند هفته پیش یه خونه پیدا کرده بودم، خیلی هم خوب بوده. مامان همین دختره اومد خونه را دید، گفت از سر خیابون تا کوچه دوره و دخترم سختشه این راه را بره و بیاد. قرارداد را فسخ کرد. 270 تومنی هم که پیش پرداخت داده بودم، پرید.
خیلی بده رفتارشون..
اون هفته اومدم دانشگاه دیدم دختره نشسته یه گوشه داره گریه می‌کنه! می‌گم چی شده؟
می‌گه اینجا چرا اینجوریه؟ همه‌ی دخترا جن.ده هستن! "

تلفنش زنگ می‌زند. می‌گوید: مامانمه. باید خوب باشم.
نفس عمیقی می‌کشد و دور می‌شود.

2 comments:

Anonymous said...

khob age tehrani boro pish gilassi oun ham mikhd konkur bede khonash ham tanhaast ham khouneh i imikhad....www.gilasi.com

Unknown said...

ملت رسما خل هستن ها