Thursday, October 11, 2012

روزهای خوبی ست.. روزهای به ظاهر خوبی ست.‏
کسی از درون درگیرم خبر ندارد که بهتر خبری نداشته باشند..‏
نازک شده‌ام. دیروز که آقای کاف می‌گفت فلان شعر را فرستاده برای‌ش چشمم پر از اشک شد.‏ خندیدم تا حواس کسی جلب نگاه‌م نشود.‏
یا مادرش که از تصورات‌ش می‌گفت.. لبخند تلخی نشست گوشه‌ی لب‌م.‏
روزهای سختی برای من با من ست.‏