اگه قصد دانشگاه رفتن نباشه، نزدیکای ظهر بیدار میشم. همزمان با چای
دمکردن برنج میشورم و حواسم به درست کردن نهار هست..
نهار تمام میشه و میگذره، به شام فکر میکنم و ساعت از 8 و 9 میگذره،
وقتِ آشپزی میشه!
بعد از شام هم یه ور ذهنم به نهار فرداست که چی بپزم؟
به این شیوهی جدید عادت ندارم و امشب که باز تصمیم نهایی برای نهار فردا
را گرفتم، تعجب کردم از خودم.. اونم منه همیشه فراری از آشپزی..
دمکردن برنج میشورم و حواسم به درست کردن نهار هست..
نهار تمام میشه و میگذره، به شام فکر میکنم و ساعت از 8 و 9 میگذره،
وقتِ آشپزی میشه!
بعد از شام هم یه ور ذهنم به نهار فرداست که چی بپزم؟
به این شیوهی جدید عادت ندارم و امشب که باز تصمیم نهایی برای نهار فردا
را گرفتم، تعجب کردم از خودم.. اونم منه همیشه فراری از آشپزی..
4 comments:
elahi... dooste khoshgelam ke az alan dari inghadr be chi bepazam ha fek mikoni :*
khob osoolan shekame adam az har chize dige mohem tare! to ro davat mikonam be eshghe be ashpazi :D
کاری که من کردم این مدت و جواب داده چون من از آشپزی بیزارم، اینه که یه روز بشین غذا بپز چند نوع و همه رو شر کن و بذار توی فریزر دیگه
راحتی
از نظر علمی غذای خونگی منجمد از غذای بیرون و فست فود کلی سالمتر و همینطورم از غذا نخوردن!
akh joon. che khoob ke mibinimet. faghat 2shanbe ta 4 shanbe naya ha! ma tehran nistim .ghablesh o badesh hastim :D
دلم برات تنگ شده. خوبی؟
عسل