روزهای خوبی ست.. روزهای به ظاهر خوبی ست.
کسی از درون درگیرم خبر ندارد که بهتر خبری نداشته باشند..
نازک شدهام. دیروز که آقای کاف میگفت فلان شعر را فرستاده برایش چشمم پر از اشک شد. خندیدم تا حواس کسی جلب نگاهم نشود.
یا مادرش که از تصوراتش میگفت.. لبخند تلخی نشست گوشهی لبم.
روزهای سختی برای من با من ست.
0 comments: