Sunday, June 21, 2009

کی سحر شود؟

بابا می گوید: فردا می ری دانشگاه، دستبند سبز به دستت نبند.
مامان می گوید: به کیفش هم ربان سبز بسته!
بابا می گوید: این راه مبارزه نیست. باید زنده بمونی!
نمی داند امروز ربان مشکی خریده ام.. به احترام همه ی انسان‌هایی که غرق در خون شدند.

لحظه های درد و نگرانی و غم ست. در انتظار دوستانمان می مانیم، برای زنده ماندشان خدا را شکر می کنیم و با دردهایشان اشک می ریزیم..

0 comments: