بین گزینهی اینترنتگردی و تمیز کردن ابروها.. دومی را انتخاب کردم تا ۱۰دقیقهای که آژانس گفته بگذره و ماشین برسه.. نرسید!
زنگ زدم، باز گفت صبر کن.. رئیس رسیده دفتر و من نشستم پای لپتاپ و امروز که وقت ندارم در واقع، صفحهی جیمیل درست لود شد و میتونم نوشتهم را پست کنم برای وبلاگم.
ولی تمرکز ندارم برای نوشتن.. فکر میکنم هر لحظه زنگ خونه به صدا درمیاد و تاکسی بالاخره میرسه.
باشه یه وقت دیگر
فقط مینویسم که این تنبلی ننوشتن ازم دور شه و یادم نره نوشتن.
0 comments: