Monday, April 10, 2017

شمارش معکوس-۲

ما به زندگی روتین روزمره‌مان مشغولی‌م و همه‌چیز کما فی سابق در گذر است. من هنوز چای دم می‌کنم و هر کدام یک وری می‌نشینیم به کار و حال خود. گاهی گپ و بحث و کار مشترکی و همه‌ی حرف‌هایی که هیچ‌‌وقت از هم پنهان نگه نمی‌داریم. همین وسط‌ها یک‌باره صدایش بلند می‌شود که دیدی؟ اومده این‌ور لم داده و به همه جام داره فشار میاد. برو اون‌ور. مگه با تو نیستم؟ 
همه‌ی این مکالمه با شکم گرد و قلنبه‌ای‌ست که سمت راست‌ش قلنبه‌تر شده و مثال هندوانه‌ی بیضی‌شکل کش آمده. گاهی حرف گوش کن تکانی می‌خورد و احتمالن غری هم زیر لب می‌زند و جمع‌تر می‌شود؛ گاهی دست و پای‌ش را بیشتر فشار می‌دهد و دهن‌کجی هم نثارمان می‌کند و ما خیره به شکم منتظر واکنش بعدی هستیم.
کمی بعد دوباره سکوت می‌شود یا یکی‌مان میانه‌ی کلام نصفه مانده را می‌گیرد و رشته‌ها را می‌چسباند به قبل و امتداد می‌دهد و برمی‌گردیم به روزمره‌‌ها.

0 comments: