سرم آرشیو اطلاعات بیهودهست. پر از جزئیات بیمصرف که فقط مرور زمان به انتخاب خودش پاک میکنه. من نه در ثبتش شریکم و نه در حذفش.
این ۲خط خلاصهی دهها و شاید صدها خط حرفه. عادت کردم به موجز و خلاصه نوشتن. حتا حالا که توییتر هم دیگه ۱۴۰کاراکتری نیست و میشه بیشتر نوشت. شاید توضیح دادن و ثبت کردن منو میترسونه، در حالیکه ممکنه در یک مکالمهی عادی با شرح دقیق جزئیات آدمی رو شریک یک لحظه و جریان کنم. انقدر جزئیات بیاهمیت رو بگم که مثل من تصویر روشنی از فضا پیدا کنه و از دریچهی چشم من همهچیز رو واضح ببینه.
نه همیشه.. خیلی وقتا هم کلمهها رو بهزور باید از دهنم بیرون بکشن. اینه که از نظر آدمهای مختلف من آدم متفاوتی هستم.
یکی من رو ساکت، نجوش و خجالتی توصیف میکنه. دیگری شلوغ و پر انرژی و حراف!
خودم؟ مخلوطی از همهی اینها.
0 comments: