Saturday, December 11, 2010

ساعت از 12 گذشته، نگاهم می‌افتد به تقویم که رسیده به 18 آذر
می‌گویم: درست یک ماه دیگه
می‌گوید: خوشحالی؟ خیلی خوبه؟ ذوق زدگی داره؟
لبخند می‌زنم.. می‌گویم: حالا نه به این شدت.. ولی غصه بخورم یعنی؟
می‌گوید: تولد 17-18 سالگیت که نیست! از 25 که می‌گذره دیگه بالا رفتن سن بیشتر دردناکه! ناراحت کننده ست.. بهتره بهش فکر نکرد!

2 comments:

دانژه said...

اتفاقن هرچی سن آدم بیشتر میشه،ارزش این تولدها رو بیشتر می فهمه

sadegh said...

تبریکات صمیمانه ام را پذیرا باشید لطفن ! سلام