Wednesday, September 7, 2011

امروز خاله‌م رفت قرارداد خونه را بست.. من سر کار بودم.‏
از اول مهر می‌رم خونه‌ای که قراره خونه‌ی من باشه!‏
زندگی کولی‌وارم داره تمام می‌شه بلاخره..‏
 باید خوشحال می‌شدم و خوشحال باشم..‏ منتظر همین لحظه بودم.‏
.
.
غم نشست روی دلم و اشک اومد!‏

0 comments: