Friday, June 1, 2007

دایی جان

دایی جان زیاد میاد ایران ولی در بهترین حالت شاید سالی یکبار بتونم ببینمش و این بار یکی از دفعاتی بود که منم تهران بودم..

می گه من زودتر اومدم خونه و از ساعت 6 نشستم کنار تلفن که زنگ بزنی و بیام دنبالت.. با تلفن خونه انقدر شماره ات را گرفتم که حفظ شدم دیگه.. موبایل را آزاد گذاشتم که زنگ بزنی..
من کی تماس گرفتم؟! ساعت 8 و نیم!!

می گه منتظر بودم که بیای و باهم بریم خرید.. غذا از بیرون بگیرم یا یه چیزی سرهم کنم؟! رأی به دومی می دم..
می گه می دونم دیگه پشیمون می شی بیای پیش دایی.. نباید این شکلی می شد غذاهه! می گم بیخیال دایی! دستپخت دایی خوردن داره!

می گه بذار برات دسر درست کنم.. امیدوارم اینبار دیگه پشیمونت نکنم!
نه! زیادم بد نشد.. می شد خورد!

نشسته روبروی من و قندها را یکی یکی می ریزه تو لیوان چای و می پرسه کافیه؟! می گم آره و چای را هم می زنه. می گه از صبح چند بار زنگ زدن از کارخونه! 7 تا کارگر منتظرم هستن!
می گم زودتر بیدارم می کردین و چای داغ را آروم آروم می خورم.. می گم فکر می کردم تعطیل باشه امروز!
می گه منکه تعطیلی ندارم. فقط 10 روز هستم و همش باید سر کار باشم..
ترافیک.. ترافیک و ترافیک... می گه تا برسم کارخونه 12 و نیم شده. ساعت 7 باید می رفتم!

خداحافظی می کنه و می گه اومدی تهران بهم زنگ بزن و بیا پیشم..

7 comments:

Anonymous said...

hamishe arezooye hamchin adamio to zendegim dashtam...k az rago risheye khodam basheo doost bashe..ama nabood k nist !

Anonymous said...

من دايی جان دوست ميدارم.

من دايی جان خارجی دوست ميدارم.

من دايی جان غذا درست کن دوست ميدارم.

من دايی جان دسر درست کن دوست ميدارم.

من دايی جان چايی قندی دوست ميدارم.

من دايی جان کلا دوست ميدارم.

همونطوری که متوجه هم شده بودی من ميمومدم ولی اصلا نميتونستم کامنت بزارم!!!
نميدونم چی شده بود!؟

آها ولی اون روزای اول اصلا نميشد کامنت گذاشت.
اون تقصير تو بود!!!!

ميگم تا لنگ ظهر ميخوابی تو؟؟؟

بد نگذره؟!!!!!!!

:ي:ي:ي

Anonymous said...

باید قدر این دایی جانها رو دونست

Anonymous said...

هی دخترک آیا میشود اینجا را لینکید یا سری ست و آفلاینانانه خبر آپدیت به ما می دهی جیگر ؟
مبارکه .. اینجا رو خیلی دوستیدم .. قالب اینجا خلوت دنج و دوست داشتنی ایه
و چقدر این فرصت های کوتاه موندن زود تموم میشن اما خاطره ش تا دیدار بعدی تو یاد آدم می مونه
میگن بچه حلال زاده به دایی ش میره ، یعنی تو هم دستپختت مثل دایی جان ِ ؟
:D

Anonymous said...

اینجا را هم لینکیدیم
پس سهم دایی جان از شما را، ما دیدیم
به دایی جان مدیون شدیم که

Anonymous said...

چه خوشگل شد اینجا یهو

Anonymous said...

ما مخلصتیم دربست ماسو خانوم خوشگل.
دلم واست تنگ شد چه زود !