همزمان توپ فوتبال و لگد خورده به دستش ! 8صبح که از تمرین برگشت دستش درد میکرد. ظهر که آمد خانه بدون کمک کاپشنش را نمیتوانست در بیاورد ولی با یک دست تمام صبح تا ظهر رانندگی کرده بود و از اینور به آنور دنبال کارهایش. میگفت وقت نکردم برم دکتر.
بالاخره ساعت 6 با مامان رفتیم دنبالش و همراهیاش کردیم و تا مطب دکتر هدایتش کردیم! دستش شکسته و گچ گرفتهاند.
از مطب که بیرون آمد و نشست توی ماشین، گفت: دکتر گفته 3 هفته باید بسته باشه.
5 دقیقه بعد میگوید : خب فردا که خواستم برم حمام، بازش می کنم دیگه !
من و مامان مات به هم نگاه میکنیم !
هنوز به خانه نرسیدهایم زنگ میزند به یکی از اینهایی که با هم فوتبال بازی میکنند. می گوید دستش شکسته و باید 3هفته در گچ باشد و در انتها تأکید میکند " منکه میام. این 3 هفته داوری میکنم براتون "
میگویم: خدا این 3 هفته را به خیر بگذرونه که بابا بتونه تحمل کنه و اجازه بده دستش خوب شه..
بالاخره ساعت 6 با مامان رفتیم دنبالش و همراهیاش کردیم و تا مطب دکتر هدایتش کردیم! دستش شکسته و گچ گرفتهاند.
از مطب که بیرون آمد و نشست توی ماشین، گفت: دکتر گفته 3 هفته باید بسته باشه.
5 دقیقه بعد میگوید : خب فردا که خواستم برم حمام، بازش می کنم دیگه !
من و مامان مات به هم نگاه میکنیم !
هنوز به خانه نرسیدهایم زنگ میزند به یکی از اینهایی که با هم فوتبال بازی میکنند. می گوید دستش شکسته و باید 3هفته در گچ باشد و در انتها تأکید میکند " منکه میام. این 3 هفته داوری میکنم براتون "
میگویم: خدا این 3 هفته را به خیر بگذرونه که بابا بتونه تحمل کنه و اجازه بده دستش خوب شه..
0 comments: