Tuesday, November 16, 2010

من یک خصوصیت تقریبن بدی دارم! مثلن هر ساعت از شبانه‌روز که باشد می‌روم چای دم می‌کنم، بعد می‌آیم می‌نشینم و وقتی احساس می‌کنم زمانش کافی ست و لابد دم شده تا حالا، دلم می‌خواهد یک نفری بود می‌رفت برایم چای می‌ریخت، می‌آورد و یک وقت‌هایی شاید یک ساعت بگذرد و به آخرین لیوان آبی که ته کتری مانده می‌رسم..
الان هم چند ساعتی ست در حول آشپزخانه تردد می‌کنم. حالا نشسته‌ام این‌جا و می‌گویم کاش یکی به این باقلاقاتق سر می‌زد که یه وقت آبش تمام نشده باشد، نسوزد یا بالایی سرش نیاید.. آخرش هم می‌دانم باید خودم بروم و معجزه‌ای که رخ نمی‌دهد.. ولی خب سختم هست!

0 comments: