Wednesday, March 10, 2010

چگونه با کامپیوتر آشنا شدم

بعد از 5دقیقه می‌فهمم کلاس را اشتباهی رفته‌ام. کوله‌ام را برمی‌دارم و می‌روم به سمت کلاس مجاور. چهره‌های آشنا می‌بینم. انگار کلاس مختص بچه‌های تئاتر ست برعکس بقیه‌ی کلاس‌های عمومی.
جلسه‌ی سوم کلاس ست. استاد می‌گوید در حد متوسط درس خواهد داد نه خیلی پیشرفته و نه خیلی ابتدایی و حد وسط را در نظر می‌گیرد. نمی دانم دو جلسه‌ی قبلی چه گذشته ولی از word  شروع می‌کند.
می‌گوید میانبر چیست و چگونه می توان نوار ابزار را حرکت داد و جابجا کرد و افزود و کم کرد و ... و تأکید می‌کند اینهایی که می‌گوید برای همه‌ی برنامه‌های تحت آفیس کم و بیش در همین مایه‌هاست.
می‌گوید یک خط بنویسیم که مثلن سایز فونتش را بعدن تغییر دهیم. هی فونت را تغییر می‌دهد ولی تغییراتی مشاهده نمی‌شود و ما به صورت عملی یاد گرفتیم که اگر کاراکتری مارک نشود تغییری در آن صورت نمی‌گیرد و اتفاقی نمی‌افتد.
وسط حروف درهمی که تایپ کرده بود چند تا اسپیس زد و بعد از اینکه آموزش داد جز موس، می توان با نگه‌داشتن shift و کلیدهای حرکتی مارک کرد، شروع کرد مارک کردن. بعد دوباره پشیمان شد و دید اصل مطلب ادا نمی‌شود. بنابراین یک صفحه‌ی جدید باز کرد و چندتا 9 تایپ کرد و وسطش 5 باری اسپیس زد و شمرد که حواسمان باشد.  بعد از اول جمله شروع کرد مارک کردن و شمردن که مثلن تعداد 9 هایی که تایپ‌ کرده 10 تاست ولی از اول تا آخری که مارک کرده، شده 15 تا و بدین‌گونه ما فهمیدیم هر اسپیس یک کاراکتر محسوب می‌شود!
و در ادامه برای چیزفهم کردن بیشتر این موضوع یک صفحه‌ی جدید باز کرد و بست و خب اتفاقی هم نیفتاد. دوباره صفحه‌ی جدید باز کرد و چند تا اسپیس گذاشت وسطش و خواست صفحه را ببندد ولی سوالی پرسیده شد که آیا این صفحه ذخیره شود یا نه؟
و فهمیدیم با ‌این‌که صفحه سفید ست و هیچ چیزی دیده نمی‌شود ولی اسپیس هم کاراکتر محسوب می‌شود و فیلان!
کمی از این کلاس مهیج که گذشت و من همچنان دست زیر چانه با این عجایب روبرو بودم و هی پنجره‌های جدید به رویم گشوده می‌شد، استاد گفت که خب اینگونه شما هیچ جزوه‌ای ندارید و من دیگه دوباره سر این مباحث برنمی‌گردم و امکان داره یادتون بره!! پس نکات را می‌گویم تا بنویسید.
تیترهایی که تا پایان کلاس از روی کتاب همراهش خواند و گفت بنویسید: ایجاد یک سند جدید – باز کردن فایل – ذخیره کرده سند – ذخیره فایل با نام جدید – ذخیره فایل با همان نام
و در انتها هم " بستن سند " که گفت تیتر بعدی می‌باشد و در جلسه‌ی بعدی توضیحاتش را خواهد گفت.
استاد در خلال این مباحث سخت بسیار هم جدی بود و بعد از هر نکته‌ای منتظر می‌ماند مثلن همه فایل جدید باز کنن یا کنترل+اِن را تست کنن و از منوی فایل دوباره امتحان کنن و همچنین از آی‌کن‌های بالای صفحه استفاده شود. و خب چون من دستم زیر چانه‌ بود از نظاره‌ی کلاس مستفیض می‌شدم.
همچنین چندباری تذکر می‌دهد با موبایل وَر نرویم! – آن وقت صبح کسی با من کاری نداشت و دلخوشی هم نداشتم که سرم را گرم کنم حداقل و تذکرش متوجه‌ی من نبود - و یکی از بچه‌ها را هم به خاطر خندیدن از کلاس بیرون کرد..

پ.ن: حالا من بر سر دوراهی‌ام که اینهمه سوژه را از خودم دریغ کنم یا بروم خیلی منطقی با استاد صحبت کنم اگر می‌خواهد به همین روند تدریس ادامه دهد من را از شرکت در کلاس معاف کند.

5 comments:

saghi said...

akh khoda che sakht!!! hala ebtedaish chi mishod masalan?!
chand salesh bud ostadetun? nagu ke javun budeh.

كنج دنج said...

واي!چقدر سخت!دنيا مطمئني پاس ميشي؟!

asal said...

یاد یک کلاس زبان افتادم که خیر سرش مثلا fce بود
بعد یارو هر بار هر نکته رو 10 بار می گفت و انتظار داشت هر 10 بار هم بنویسی
یکی از همکلاسیا اومد بهم گفت ببین بنویس هرچی می گه وگرنه میندازتت آخر ترم.
با وجود پول زیادی که داده بودم بعد از 3 جلسه نرفتم

مريم said...

سلام دوستم
وبلاگ عسيسمو هك كردن:(
اين آدرس جديدمه
manodelam136400.blogfa.com

Anonymous said...

این نکات کلیدی و سطح بالا رو نُت برنداشتی؟ چه جوری حالا از پسش میخوای بر بیای؟
بعد یه همچین ماجرایی رو ما هم داشتیم و دیگه داشتم دیوونه میشدم از سوالای بچه ها و جواب های استاد! تاب نیاوردم، صحبت کردم دیگه نرفتم. خدا صبرت بده :دی