Saturday, September 15, 2007

آش رشته لطفن

- آش رشته با کشک فراوان، ماماااااان!
: قلم نداریم.

کمی بعد..
- نون پنیر سبزی و شامی با چای داغ! شامی نداریم مامان؟
: فردا باید برم گوشت بخرم، لپه خریدم. صبح زود برو سبزی بخر.. امروز رفتم صف بود! انگار همه یادشون افتاده سبزی بخرن.
- من چه می دونم سبزی چی باید خرید.
: برو بگو سبزی خوردن می خوای..
- فردا صبح بیدارم کن، خودم می برمت که بخری.

کمی بعدتر
- رنگینگ !!
: خرما تو یخچال هست. برو هسته اش را در بیار و گردو بذار توش..
- D:

1 comments:

Anonymous said...

این ماه ...
همیشه منتظرشم و اما این بار...
نه اش رشته...
نه رنگینک و نه...
همه اش باشد برای او...