Sunday, May 18, 2008

خانم عسل طی همون دو روزی که خونه ی فیروزه اینها بودم عکس دینا را دیده بود و ظاهرن بسیار مورد پسندشون قرار گرفته..
امروز فیروزه می گفت مامان عسل می خواد دینا را ببینه از بس که عسل از دینا تعریف کرده! به مامانش گفته دینا مثل یه تیکه ماه می مونه! خیلی خوشگله.. موهاش هم سرمه ایه !
حالا مامان عسل مشتاق شده دینا را ببینه که مدام عسل جان ازش تعریف می کنه! تازه خود عسل هم دینا را از نزدیک ندیده تا حالا..

باز سردرد شروع شد. از دیروز شدیدتر شده و خوب هم نشده. شدیدن نیمکره ی سمت چپ سرم درد می کنه. امروز صبح چشمهام به سختی باز می شد. حدس می زنم چشم پزشکی لازم شده ام!

0 comments: