خلاصه - نتیجه یا ماحصل یا چکیده یا ... - همه‌ی همه‌ی حرف‌هایی که نوشته نشد: خسته شدم
ماسو یعنی روشنایی ماه
-
اینجا جایی برای نوشتن، نوشتن و نوشتن
برای حرفهای خودم با خودم
-
اینجا جایی برای نوشتن، نوشتن و نوشتن
برای حرفهای خودم با خودم
Link Dump
Blog Archive
-
▼
2010
(226)
-
▼
August
(14)
- به همین سادگی
- میگفت: خواهرش سرما خورده بود. فقط یه سرماخوردگی ب...
- جاده دیده نمیشد از تراکم ابرها که نور چراغ میشکا...
- ظاهر جدیدم با موی کوتاه را ندیده بود. برق میزد چش...
- آخر شهریور قرارداد خانه تمام میشود. آقای صاحبخانه...
- دیروزباران میبارید نم نم.. تنبلی چند روزهای که م...
- میگویم: اینا که شاخ دارن، بز هستن. اینا که شاخ ند...
- روز اول که آمد فقط احوال بابا را میگرفت. انگار در...
- من در جاده زندگی میکنم
- بعد از راه رفتنهای بیهدف در خانه و دنبال یک چیز ...
- خلاصه - نتیجه یا ماحصل یا چکیده یا ... - همه‌ی ه...
- از دیشب بیمارستان ست. سر باز زدم از دیدنش.. نرفتم ...
- جاده شلوغ ست. بیش از همیشه در اطراف ماشین و آدم به...
- اعتراف یه چیزهایی سخته و نوشتن ازشون سختتر.. سکوت...
-
▼
August
(14)
![[Powered by Blogger]](http://buttons.blogger.com/bloggerbutton1.gif){kind=small}
3 comments:
خستگی را از تن به در بردن یا از روح بیرون کردن به غیر از با خود خلوت کردن وتنهاشدن امکان پذیر نیست. اما به شرطی که بخواهی خستگی را فراموش کنی و تن به جاده بسپاری ... دوباره
http://maasoo.blogspot.com/2007/05/blog-post_26.html
منم... کاش می شد....
_____
چیزی که در مورد آشغال نوشتی. اتفاقا ما شمال بودیم چن روز و دیگه واقعا داشت گریه مون می گرفت از این حجم زباله و با عرض معذرت بی شعوری و بی فرهنگی اکثر مسافرا. قلعه رودخان از بوی تعفن زباله ها نمی شد پا گذاشت، هر جای بکری پیدا می کردی و با ذوق می رفتی تا می رسیدی کوهی از زباله... نمی دونم واقعا باید چی گفت یا چیکار کرد. انگار بعضیا ساخته شدن که فقط زباله تولید کنن و برن. فکر هم نمی کنن که بعد از رفتنشون قراره کی اونجا رو تمیز کنه شاید هم خودشون می تونن توی گند و کثافت بشینن. اه