Monday, August 30, 2010

به همین سادگی

دیشب اس‌ام‌اس فرستادم بداند به یادش هستم و منتظر خبرهای خوب. که انشالا بیماری رخت می‌بندد و فریده دوباره چشم‌هایش را باز می‌کند.. و پر از خیال ِ باطل از شفا و امید..
امروز خواهرم زنگ زد حال ِ خواهرش را بپرسد.
خواهرش  برای ابد زیر خاک خفته بود..

3 comments:

حبیب said...

صبر ، صبر، صبر

فریبا said...

:(((((((((((((((((

Anonymous said...

زندگی به همین مزخرفی ست