Wednesday, November 21, 2007

امروز با مهسا رفتم خرید.. خسته ام و حوصله ی غر زدن ندارم ولی وضع تاکسی وحشتناکه تو رشت. نیم ساعت ایستادیم و آخرش هم یه آژانس پیدا کردیم که با دریافت هزینه ی بیشتر راضی شد ما را تا یه جایی برسونه.
دیگه لازم به ذکر نیست که رفته بودم کفش بخرم ولی کاپشن خریدم!! از این اتفاقات زیاد می افته..
یه بار رفتم برای مانتوم روسری بخرم ولی برای روسری تازه ای که قبل از اون خریده بودم، مانتو خریدم!!
امروز در کمال خرسندی و تعجب در اولین مغازه مانتو خریدم!

خسته ام خیلی.. شب بخیر

4 comments:

Anonymous said...

مگه تو صبح کنکور کارانی به کارشناسی نداری ... یا جمعه صبح داری ؟
این شب اخری بگیر خوب بخواب تا سر جلسه چشمات مث من بتونن رو دست کناری زووم کنن :دی
.
منتظر خبرای خوش از کنکورتان میباشیم
:-P

.
خریدای زنانه رو که دیگه همه میشناسن ... مهم اینه که خرید کنن ... حالا قصدشون و هدفشون چیز دیگه ای باشه مهم نیست ... اینحا مهم خرید کردنه :دی

Anonymous said...

تو مغازه ی اول چيز خريدی بعد خسته شدی؟

خب روسری خريدن چه برای مانتو ديروز يا چه واسه امروزی خوبه.

ميگم ازين چادر ملی ها نميخری؟

بد نيستا....
امتحان کردی؟

يکی بخر واسه من بزار کنار :ي:ي:ي

خسته نباشی دختر متلاشی....منظور از متلاشی کسی هست که خيای تلاش ميکنه!

:ي:ي:ي

Anonymous said...

سلام اومدم بازديد پس بدم عزيزم

ممنون كه هميشه سر ميزنی

Anonymous said...

:D
اخه یادمه بهم خبر دادیثبت نام کنکور کاردانی به کارشناسی که من گفتم من هنوز کاردانی نرفتم که بخوام برم کارشناسیاز اینجا گفتم حتما خودتون هم می خواین امتحان بدین که پیگیرش بودین :دی
.
حیف شد ... دلمون رو صابون زده بودیم واسه شیرینی قبولیا