Wednesday, November 14, 2007

شعر کودکی

کوچولو ام، کوچولو
صورتم مثل هلو
قد و بالام کوتاهه
چشم و ابروم سیاهه
مامان خوبی دارم
می شینه توی خونه
می بافه دونه دونه
می پوشم، خوشگل می شم
مثل یه دسته گل می شم

شعر محبوب ِ کودکی ِ من همیشه تضاد آشکاری با من داشت. هر چقدر هم سعی می کردم هم خوانی پیدا نمی کرد!! کسی این شعر را برای من نگفته بود. هیچ وقت چشم و ابروم سیاه نمی شد..

3 comments:

مامان غزل said...

http://www.soldbyproxy.com/IRM/30.html

linke gozashtam inja, age toonesti bebini, khabaram bede.

Anonymous said...

سلام چشم خوشگل خانومه خوش صدا.من این بلاگتو دوست دارم اخه خیلی راحتتر مینویسی توش.اون اسید مفنامیک هم برا من اثر داره(بزنم به تخته)حالا خودمو چشم میزنم این دفعه دیگه بی اثر میشه:ی..منم این شعر رو خیلی دوس داشتم ولی بیشتر اون جوجه جوجه طلایی رو ...یادته؟
راستی این دندون ÷زشکا خیلی ادمای بی رحمی هستن.همیشه این تصورو ازشون دارم.مخصوصا از مردا.خانوما ملایم تر رفتار میکنن
میبینی دارم به جای همه این چن وقته میکامنتم

Anonymous said...

حالا این دسته ی گل چه گلی میباشد ؟ ... من یاس یه کم دوس دارم :دی