Wednesday, April 7, 2010

سریع خودم را رساندم به طبقه‌ی دوم. استاد کیفش را گرفته بود دستش که برود داخل کلاس. ازش خواستم چند لحظه‌ای صبر کند و گفتم ظاهرن شما تا پایان ترم قراره آفیس را درس بدید. تأیید کرد.
گفتم اگه ایرادی نداره من دیگه سر کلاستون نیام چون اینا رو بلدم.
گفت: امتحان مثل بقیه برگزار می‌شه و گفتم ایرادی نداره. حتا می‌تونم الان امتحان بدم!
بعدش هم اسمم را پرسید و گفت برو
و بدون گونه از آشنایی با کامپیوتر خودم را خلاص کردم تا وقت امتحان پایان ترم :دی

1 comments:

Anonymous said...

پس از آن همه تحمل و صبر، بالآخره انتظارها به سر رسید و نمیخواد درست کردن شورت کات و چگونه کار کردن در محیط آفیس را بیاموزید :دی
ویوا آزادی و رهایی از کلاس های روی اعصاب