Sunday, September 21, 2008

بعد از مدتها با آن یکی آی دی یاهو آنلاین شدم.. کار سختی نباید باشه روزی 5دقیقه چک کردنش ولی ماه به ماه خبری ازش نمی گیرم و می دانم دخترعمو در تنهایی اش دلخوش ست به این حال و احوال پرسی های گاهی..

نوشتم سلام و کمی احوالپرسی و دلم برایت تنگ شده.. یهو جواب آمد. درس می خواند مثل خیلی وقتها.. خسته بود و کلافه. می گفت همش امتحان دارم و درس می خوانم.

مثل تمام این وقتها جویای احوال خانواده و کل خاندان و شهر بود و منم این وقتها می شوم یک خبرگزاری که باید به مغزش فشار بیاورد. تیتر خبرها را بگوید و اگر خبرش هنوز به او نرسیده بود به شرح خبر بپردازد..
کمی حرف زدیم که بیشتر من حرف زدم و خبر رساندم..

و دخترعموهه که در اوج خستگی و کلافگی از فشار درس ها باز توصیه کرد درس بخوان!