Thursday, September 18, 2008

چند برگ فرم خوابگاه را که می خواستم پر کنم.. یک برگه ای هم بود از جانب ولی دانشجو.. خب من هم از جانب مامان که همراهم بود فرم را پر کردم.. بعد دیدم یه جای خالی داره برای نوشتن یه اسم دیگه و نفهمیدم چیه! شماره تماس را هم شماره ی تلفن خونه نوشتم. جلوی نسبت هم نوشتم مادر.. بعد هم بجای مادر امضا کردم و منتظر مامان شدم که رفته بود پول واریز کنه و یه چند باری باز نگاه کردم به این برگه و نفهمیدم منظورش چیه اونوقت! بعد یهو دوزاری کجم افتاد..
از طرف مامانم به مامانم اجازه داده بودم که با من در ارتباط باشه و بدون اجازه ی والدین ببینمش و هر وقت دلم خواست سرم را بندازم پایین و برم دیدنش حتی!

0 comments: