Thursday, December 11, 2008

نکن

آدمی تا زمانی که خودش برای خودش ارزش قائل نباشد نمی تواند انتظار داشته باشد دیگران برایش ارزش و احترام قائل باشند!
نمی دانم چه انتظاری داری؟ وقتی خودت حتی ذره ای حرمت ها را نگه نمی داری.. نمی دانم به چه زبانی باید به یک نفر گفت نمی خواهم با شما حرف بزنم! نمی خواهم حرفی از جانبت بشنوم..
از لیست مسنجر که خیلی وقت ست پاک شدی و جایی در بین دوستان من نداری. وقتی ذره ای برای خواسته ی من ارزش قائل نیستی. باید باور کنم که تو یک "دوستی" و نه عامل مخرب روح و روان من؟
چرا ذره ای ارزش برای خودت قائل نیستی که مجبورم می کنی بلاک و ایگنور کنم؟ یعنی یک آدم نمی تواند انقدر خویشتن دار باشد که وقتی ازش خواهش می شود مجبورم نکن، بلاک کنم! مجبورم نکن گوشی ام را خاموش کنم. مجبورم نکن لفظ بدتری را پیش بگیرم.. باز سماجت به خرج دهد و خودش را در حد یک مزاحم تنزل دهد و همچنان ادعای دوستی کند؟
وقتی یک بار، دوبار، سه بار ریجکت شدی.. باید حتمن انقدر زنگ بزنی که گوشی ام را خاموش کنم؟ بعد اس ام اس بفرستی و منتظر رسیدن گزارش ارسالش شوی که به محض روشن شدن این گوشی باز ادامه دهی.. ادامه دهی..واقعن اسم این رفتارها مزاحمت نیست؟ که باز آه و فغان سر داده ای که حق من این نبود.. بچه ی 14-13 ساله هم نیستی که بگویم بچه ست! عقل ندارد، نمی فهمد.. از سن و سالت خجالت بکش. به قول خودت برای لحظه های خوبی که باهم داشته ایم ارزش قائل باش و آن خاطره ها را هم خط خطی نکن در ذهن من که برای بار هزارم به این فکر کنم خدا را شکر زودتر شناختمت!
اگر ذره ای برای خودت - نه من - ارزش قائل بودی خودت را انقدر خوار و خفیف نمی کردی..