Thursday, December 18, 2008

این لحظه ها گاهی حس می کنم اگر دهانم را باز کنم امکان دارد قلبم بپرد بیرون. انگار دیگر تاب ماندن را ندارد و همین وقتهاست که از دهنم در بیاید!


هیچ وقت یادم نمی آید حسرت گذشته مانده باشد به دلم. با تمام اشتباهاتم همه را به چشم تجربه نگاه کرده ام و نخواستم نیمه ی خالی لیوان مال من باشد.. حالا دلم می خواست انقدر درد نداشت این تجربه!