Monday, June 7, 2010

تعطیلات پیش از امتحان‌ها دارد تمام می‌شود. درس که نخوانده‌ام. کتاب نخوانده‌ام. فیلم ندیده ام. به دیدن هیچ دوستی نرفته‌ام..
یعنی نشد. زنگ زدم به مهسا، رفته بود. نبود..
طرح لباسم را فرستادم برای عمه تا الگویش را در بیاورد. چهارشنبه می‌روم همانجا بدوزمش و این تکلیف سخت از روی دوشم برداشته شود. بعد فقط می‌ماند طراحی‌ها که تا شب امتحان وقت ست و درس‌های خواندنی..
سخت تر هم طرح صحنه‌ای ست که باید برای فیلم بزنم. هر چه فکر می‌کنم هیچ اصولی یادمان نداده که بذارم سرلوحه‌ی کارم و طراحی کنم.

0 comments: