Sunday, December 2, 2007

دیر نیست

من شوخی ندارم. اگه تو برای ترسوندن من تمام اون حرفها را زدی، اگه تو خواستی به قول خودت خیلی بد باشی، اگه تو خواستی اذیت کنی.. من حقیقت را گفتم.
گاهی از خودم می ترسم.. چون می دونم این تهدید نیست! من توانایی اینو دارم. خیلی راحت تر از اونچه بتونی تصور کنی می تونم خودم را به خاک مهمان کنم.

من ذره ای شوخی نکردم..

دیر نیست این اتفاق.. فقط یه جرقه لازم داره. یه جرقه ی خیلی کوچولو. فقط کافیه تو شوخی هات را ادامه بدی تا حقیقت حرف من را ببینی.