Sunday, October 26, 2008

باران می بارد اینجا.. تند و بی وقفه از صبح می بارد و می بارد.. گاهی تند، گاهی کند..
بعدازظهر با آرش و عماد و متین قرار گذاشته ام. هماهنگی کرده ام از چند روز قبل.. ساعت را مشخص کردم و قرار شد برویم مانع کسب و کار متین شویم و خراب شویم در مغازه اش!
ماشین هم کمکی نمی کند. جای پارک نیست آن حوالی و زحمت اضافه ست و دردسر جای پارک پیدا کردن! پس نبردنش عاقلانه تر ست.
حالا می شود همه را پیچاند و نرفت آیا؟