Sunday, May 2, 2010

پنج دقیقه مانده به 12 کلاس طراحی را با عجله ترک کردم به سمت ساختمان شماره‌ی 3، طبقه‌ی دوم. کسی جلوی در کلاس نبود. دفترم را از کیفم درآوردم تا از شماره‌ی کلاس مطمئن شوم. درست جلوی 604 ایستاده بودم. آرام در کلاس را باز کردم..
من بودم و صندلی‌های خالی! رفتم دفتر گروه معارف. گفتند کلاس وصایا کلن به اتمام رسیده.

1 comments:

darjik said...

یکی از قشنگ ترین لحظات زندگی من عقب افتادن امتحانات به دلیل بارش برف بود!