در راستای بحثهای زنانه مردانهی اخیر، یادم افتاد این حرفی که مانده بود از مدتها قبلتر را بنویسم و تقدیر کنم از استادی که این 4 ترم شاگردش هستم.
گرایش طراحی صحنه یکی از عجیبترین و هیجان انگیز ترین رشتههاست به نظرم. هم کارگاه چوب و نجاری و آهن و جوشکاری دارد و هم خیاطی در کنار درسهای دیگر و مهارتهای متفاوتی که برای طراحی و ساخت دکور و اجزای صحنه باید بیاموزیم.
این آقای عزیز که در نگاه اول به شدت ترسناک و با جذبه هست و همه ازش حساب میبرند، یکی از خصوصیات دوست داشتنیاش این ست که معنی برابری زن و مرد را سر کلاسهایش لمس میکنی و تفاوتی بینمان نیست.
اجازه نمیدهد به بهانه ی زن بودن از زیر کار در بروی و یا ابراز ناتوانی کنی. میگوید نمیتوانی؟ نمیخواهی یاد بگیری؟ خوشت نمیآید از کارهای سخت؟ گرایشت را عوض کن! اینجا جای غر و ناز نیست. باید خودت چیزی را که میخواهی بدست آوری. کسی دلش به حالت نمیسوزد.
کار گروهی انجام میدهیم ولی با سهم برابر. همهمان باید سنگ فرز سنگین را بگیریم دستمان و کار با اره را یاد بگیریم و میخ بکوبیم. یاد بگیریم از دستگاهها نترسیم و استفاده کنیم.
همانطور که پسرها سر کلاس خیاطی و موقع دوخت و دوز اجازه ندارند این کار را صرفن زنانه فرض کنند. جلسهی اول گفت اکثر لباسهایش را خودش میدوزد و تشویقمان کرد وقت بگذاریم، با حوصله و علاقه یاد بگیریم و لذت ببریم.
Monday, May 3, 2010
این مرد نازنین
Posted by
Donya
at
5/03/2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comments:
:) دوسش داشتم استادت رو
بهترین استاد اونیه که مجبورت کنه بفهمی همه کاری می تونی انجام بدی.
آرایشگاه رفتی بالاخره؟ خوشگلـتر شدی؟