حرف ده سال بعد ست که میخندیدم به این روزهایمان و این جمع 3 نفره. سین قول می دهد ده سال بعد هم مثل امشب کته بپزد و ساعت 8شب کته و تن ماهی، نهار بخوریم. میم سفره را جمع کند و چای بعدش را بیاورد.
میپرسد: خب تو چه کار میکنی؟ میگویم: اون موقع هم من مهمون هستم. میام بهتون سر میزنم..
میپرسد: خب تو چه کار میکنی؟ میگویم: اون موقع هم من مهمون هستم. میام بهتون سر میزنم..
0 comments: