Wednesday, September 1, 2010

من زیاد الکی گریه کرده‌ام
امروز یادم آمد وقتی می‌رفتی هزاران کیلومتر آن‌ور‌تر هربار اشک‌هایم روان بود و می‌گفتی: برگردم؟ می‌دانستی نمی گویم همه‌چیز را ول کن و برگرد. می‌دانستم برگشتنی در کار نیست..
یا حتا خیلی قبل‌تر.. آن چند روزی که خودت را حبس اتاقت کرده بودی و خبری ازت نداشتم وقتی زنگ زدی - یا زنگ زدم- اشک می‌ریختم که نگرانت بودم این مدت..
یا خیلی بعدتر وقتی سوار تاکسی بودم. انگار که داشتم به استقبال مرگ می‌رفتم. با بغض و با اشک می خواستم بیایی، فقط بیایی.. و بهانه‌ها زیاد بود برای نیامدنت.. تنهایی درد داشت اما حالا فکر می‌کنم زیاد برای نیامدن و تنهایی‌ام اشک ریختم. گریه نداشت. هیچ لحظه‌اش اشک لازم نداشت. یک شبه بزرگ شدم، بزرگ‌تر از حد تصورم.
حالا این گذشته دیگر گذشته‌ی خیلی دور ست. ماه و سالش فراموشم شده. نمی‌دانم چند سال گذشته.. این سال‌های بعد از من، تو اشک می‌ریزی و فکر می‌کنم گریه ندارد.. بیخود اینهمه لحظه را با اشک پر کردیم.. هر درد لحظه‌ای از زندگی بود و گریه ندارد دیگر..

4 comments:

آزاده said...

اولین بار که دیدمت تو پر از شور و شیطنت بودی، حتا سکوتت پر از رنگ بود، حس می کردم شبیه منی اگر سر آن دو راهی به جای این راه از آن راه رفته بودم، آخرین باری که دیدمت انقدر آرام بودی و بی صدا که ترسیدم، بدجوری، تلخ جوری بزرگ شده بودی، تو رفتی خیلی هم زود رفتی و دلم پیش تو ماند، دلم می خواست گیست را بگیرم و پرتت کنم آن طرف که سمت من نیایی همان سمت رنگها بمانی، بعد که موهایت را کوتاه کردی دستم را از گیست کوتاه کردی. حالا ولی فکر می کنم شاید بزرگ شدن اجتناب ناپذیر است شاید اصلا من بیخود فکر می کنم کمرنگ شدنم تقصیر راه است شاید این دو راه کمی جلوتر به هم می رسند و می شوند یکی. اصلا شاید هر راهی زخمهای خودش را دارد. اینها همه شاید است ولی از یک چیز مطمئنم تو از آتش رد می شوی چون سوختن را یاد گرفته ای و قدر زخم را می دانی

کافه ستاره said...

سلام و آرام !
مزاحم خلوت خودت با خودت نمی شم .

عسل said...

این نوشته ات بدجوری برام نمی دونم چه کلمه ای رو بگم برام عزیز بود...
اون گریه نداره دیگه...
با من همیشه یک حسرت و افسوسی بود برای لحظه های درد و گریه که الان می گم اون هم ساعتهای پرشور به گریه گذشت و گریه نداشت/نداره....
چه قشنگ گفتی لحظاتی از زندگی بود و گذشت و دیگه گریه نداره...
دنیا این نوشته ات بهترین نوشته ات بود

Anonymous said...

like it