مرتیکه × دفترش را گذاشته جلویم، میزانسن صحنهی اول و دوم توضیح میدهد. میگوید: سمت راست.. سمت چپ و راست صحنه را که میدونی؟
نگاهش میکنم.. ادامه میدهد: ببین سمت چپ و راست، سمت چپ و راست ما نیست. یعنی جهت ِ بازیگره و ...
نگاهش میکنم. دفترش را میگذارد نزدیکتر به من و اشاره میکند به طرحش. میگوید: اصلن بگو سمت چپ و راست این صحنه کجاست؟
میگویم: روت میشه واقعن؟ هی نگات میکنم باز از رو نمیری! خجالت نمیکشی از من میپرسی سمت چپ و راست صحنه را میدونی یا نه؟ ترم یک گفتن تو طرح صحنه، سمت چپ و راست صحنه همون چپ و راست ِ بازیگره! خنگم مگه که باز تو داره توضیح میدی؟
میگوید: من از کجا بفهمم نگاهت یعنی چی؟ باید میزدی تو گوشم! خواستم برات توضیح بدم..
× از لحاظ ارادت ویژهای که به استاد ق دارند و استاد ق بهشون فرمودند دیالوگها را بیمحابا بنویس. قرار شد منم بیمحابا بنویسم انقدر که یه وقتهایی حرصدرآر هستن.
جای س هم خالی بود وساطت کنه بینمون و مثل همیشه بگه: بچهها دعوا نکنید! بسه دیگه.. یا بگه: باز شما دو تا افتادید به جون هم؟ برای بار هزار و شونصد و پنجاهم، شاید هم بیشتر..
نگاهش میکنم.. ادامه میدهد: ببین سمت چپ و راست، سمت چپ و راست ما نیست. یعنی جهت ِ بازیگره و ...
نگاهش میکنم. دفترش را میگذارد نزدیکتر به من و اشاره میکند به طرحش. میگوید: اصلن بگو سمت چپ و راست این صحنه کجاست؟
میگویم: روت میشه واقعن؟ هی نگات میکنم باز از رو نمیری! خجالت نمیکشی از من میپرسی سمت چپ و راست صحنه را میدونی یا نه؟ ترم یک گفتن تو طرح صحنه، سمت چپ و راست صحنه همون چپ و راست ِ بازیگره! خنگم مگه که باز تو داره توضیح میدی؟
میگوید: من از کجا بفهمم نگاهت یعنی چی؟ باید میزدی تو گوشم! خواستم برات توضیح بدم..
× از لحاظ ارادت ویژهای که به استاد ق دارند و استاد ق بهشون فرمودند دیالوگها را بیمحابا بنویس. قرار شد منم بیمحابا بنویسم انقدر که یه وقتهایی حرصدرآر هستن.
جای س هم خالی بود وساطت کنه بینمون و مثل همیشه بگه: بچهها دعوا نکنید! بسه دیگه.. یا بگه: باز شما دو تا افتادید به جون هم؟ برای بار هزار و شونصد و پنجاهم، شاید هم بیشتر..
0 comments: