Thursday, September 9, 2010

مامان گفته بود یک جای فریزر گوشت آب‌پز هست، در بیار تا یخش باز می‌شود کته بپز برای خودت. نان هم نبود. یعنی خانواده که آخر هفته قصد ترک خانه کرده‌بودند همه‌چیز را هم جمع کردند و بردند. به مامان گفتم یه درصد فکر کردی من خونه هستم؟ چی بخورم؟ شاید یکی در این خونه را زد، چی بذارم جلوش؟ شب قبل ف زنگ زد می‌آیم پیشت. جز چای هیچ نداشتم برای پذیرایی از مهمان. رفتم نزدیک‌ترین مغازه کمی خرید کردم ولی یادم به نان نبود.
دلم کته نمی خواست یا حس برنج پختن نبود. این را باز کردم و گذاشتم جلوی رویم. دستور اولیه سالاد سرعتی بود. نان تُست نداشتیم. برای سالاد بعدی پاستا نداشتیم. سختم هم بود بدون ماشین در آفتاب داغ ظهر جمعه بروم بیرون. یکی یکی مواد اولیه دستورهای غذا را می‌خواندم، گشت می‌زدم در آشپزخانه یک چیزی لنگ بود و کم بود.
بالاخره به این نتیجه رسیدم همین سالاد سرعتی اولیه بهتر ست! در گشت و گذارهایم در آشپزخانه، آرد پیدا کرده بودم. تخم‌مرغ و شیر هم داشتیم. چند تا کرپ سایز کوچک درست کردم. برعکس همیشه که شیرین درست می‌کردم. نمک اضافه کردم بهش و فقط با یک قاشق شکر که حکم نان پیدا کند مثلن.
بعد رفتم سراغ نسخه‌ی خودمانی، فقط فلفل‌دلمه‌ای سبز داشتیم که خرد کردم. پنیر کوزه‌ای هیجان‌انگیز داشتیم - صادره از دیلمان - ، جعفری دوست ندارم. ریحان‌ها را از بین سبزی جدا کردم و خرد کردم. همراه روغن زیتون و سرکه و فلفل مخلوط کردم بدون نمک. نمک ِ پنیر زیاد بود. سیر یادم رفت و بعد فکر کردم می‌شد کرپ سیر‌دار محض تست درست کرد!
مخلوط آماده شده را گذاشتم وسط کرپ و تا زدم. غذای الهام‌گرفته‌ی اقتباسی حاضر شد..
بعد هم کشف کردم طعم سرکه توی غذا را دوست ندارم و باید دنبال جایگزین دیگری می‌گشتم.

بقیه‌ی نسخه‌های خودمانی آش‌پزخانه به کسر پ را هم گذاشته‌ام برای یک ماه دیگر - با مواد لازم و کافی :دی - که خبری از غذاهای مامان‌پز نیست..

2 comments:

حبیب said...

خب مگه اینهایی که هی غذاهای جدید رو میکنن چجورین؟ همین دستورهای یکنواخت رو کم وزیاد میکنن بعدش میشه یه غذای جدید وخوشمزه
اعتماد به نفست تو آشپزی باید بره بالا.اونوقت غذاهات خوردن داره

عسل said...

نوش جون
بازم ماشالله به حسی که داشتی
من تو این شرایط انقدر ول می چرخم به چه کنم چه کنم آخرم همون کته رو درست می کنم با گوشت توی فریزر آماده!