Friday, January 4, 2008

لیوان داغ قهوه را با یک دست و پیش دستی که سه عدد شیرینی گذاشته ام توش را با یک عدد دستمال کاغذی گرفته ام دست دیگر. منا پاهایش را دراز کرده درست در مسیری که باید بگذرم! می گم مواظب باش. خطرناکم!
می گه تو از اولش هم خطرناک بودی!

1 comments:

Anonymous said...

hamine dige ghadima bache avalia ye jazabei dashtan alan dige asaaaaaaaaan...hey roozegar