Friday, November 7, 2008

این آدمهایی که تک زنگ می زنند و یا اس ام اس های بی نام و نشان می فرستند و بعد از اینکه می پرسی "شما؟" حس خوشمزگی شان گل می کند روی اعصاب هستند!
ببین جناب! اینکه من بی تفاوت از کنار تک زنگ ها و اس ام اس هایت گذشتم دلیل بر ترسو بودن و جرأت نداشتنم نیست! حال و حوصله ی این مسخره بازی ها را ندارم.. اگر کار داشته باشی که مثل بچه ی آدم خودت را معرفی می کنی وگرنه در حد یک مزاحمی و بس!
اینجا اصلن کلاس مبانی بازیگری نیست که من جرأت نداشته باشم جلوی چشم بقیه بپرم وسط و کش و قوس بیایم.. دلیل ندارد چون آنجا ترسیده ام، در کل زندگی ام هم ترسو باشم و نیاز باشد به من بگویی" آفرین! شجاع باش.. چرا نمی پرسی کی ام؟"
نمی پرسم چون اهمیتی ندارد.. هر کسی کار داشته باشد این خوشمزگی ها - که شدیدن توی ذوق می زند- را می گذارد کنار و خودش را معرفی می کند.
به جای اینکه محض بیکاری، وقتی لب ساحل نشستی و خوش می گذرانی بروی روی اعصاب من، نگاهی به آن کتاب هایی که از من گرفته ای بنداز که زودتر امانتی که دستت مانده را پس بدهی..
یا یک نگاهی به جزوه هایت بنداز که وقتی استاد می پرسد ساختار ارسطویی مال کدام دوره است سوفکل و اورپید را به رنسانس و مدرن نچسبانی.. آخ! یادم نبود.. بله! شما جزوه نداشتید. وگرنه تقصیر شما نیست که سر کلاس هم گوش نمی دهی که دیگر دوره ی کلاسیک را هر بچه ای شنیده است.
این شماره هم به شما داده شد وقتی دوشنبه محض آوردن کتابم آمدی، بهانه نیاوری "آمدم! نبودی" و یا "پیدایت نکردم"
در ضمن دور و بر من پیدایت می شود، مواظب خودت باش! من همیشه به خوش اخلاقی و آرامی آنچه ظاهرن می بینی نیستم.. بد پاچه می گیرم. مواظب باش کتک نخوری!

2 comments:

Homeschooling with Soren said...

تهدید نامه ی دنیا

Anonymous said...

آی دنیا تو خودت هم مثل چند سال ÷پیش منی و از این همه تغییری که کردی ببین سالهات مثل هم نبوده بزرگ شدی آروم تر شدی می دونی دنبال چی هستی و داری براش می جنگی حالا نه با توپ و تفنگ و خونریزی یوا یواش تازه از همه مهمتر تو می فهمی