سارا روبرویم می نشیند و با لیوان چای بازی می کند. می گوید: فکر می کنم تو باید تو یه خانواده ی خلوت و آروم و فرهنگی بزرگ شده باشی. خیلی آرومی..
خنده ام می گیرد. می گویم شاید اینجا پایه ی شیطنت ندارم و یا حوصله اش نیست. وگرنه آنقدر هم آرام نیستم.
با تعجب نگاهم می کند! می گوید واقعن؟ باورم نمی شه..
خنده ام می گیرد. می گویم شاید اینجا پایه ی شیطنت ندارم و یا حوصله اش نیست. وگرنه آنقدر هم آرام نیستم.
با تعجب نگاهم می کند! می گوید واقعن؟ باورم نمی شه..