Thursday, January 3, 2008

همه ی روزها حرفی دارند

من منتظرم این 5 دقیقه هم بگذره! فکر می کنم خیلی بیشتر از حد سوم ژانویه حرف زدم و بقیه اش باشد برای روز بعد..

فردا که از همین 5 دقیقه ی دیگر شروع می شود تولد آقای محمد هم هست که "تولدش مبارک باشد فراوان" که من الان آدرس وبلاگش یادم نمی یاد و حس سرچ کردن هم ندارم - شرمنده ام واقعن - ولی اسمش مداد پررنگ بود!
خدا این فیس بوک را نگه دارد که به مغز من اندکی استراحت داده.. اندکی استراحت چون لیست آدمهایی که باید تولدشان یادم باشد خیلی بیشتر از این 35 تا رفیق فیس بوکی می باشد..

4 comments:

Anonymous said...

خداییش سخته ... من که فقط تولد 5-6 نفر رو به زور یادم میمونه .
.
حافظه ی خوبی داری
.
تولدش هم مبارک باشه

Anonymous said...

در مورد 5 پست پیش ... یکی ضد اینو به من گفت
گفت که : اگه الاغ نگه داشته بودم بهتر از تو بد

Anonymous said...

پست هایی که کامنتدونیشون بسته ست یعنی من جنبه ی شنیدن هیچی را ندارم دربارشون! .. باور کن

Anonymous said...

دنیا جونم ... این که از کارها خوششون اومده .. خبر خوشه دیگه ؟؟ .. یعنی من برقصم دیگه ؟؟

این مرغابی و اردک و غاز خیلی سخت بود .. نوفهمیدم ... سوم ژانویه من که با جریمه گذشت ... اولین چیزی که بنویسم .. تعریفش می کنم