Tuesday, April 22, 2008

ساعت 4 عصر

چند روز پیش که شروع کردم به خوردن آموکسی سیلین ها و طبق معمول ساعت 4 بعدازظهر یادم رفت قرص بخورم. آقای فرهنگی قبول زحمت کرد که این ساعت 4 بعدازظهر ها را به من یادآوری کند. صبح که منا را می بردم مدرسه و برمی گشتم 8صبح می شد و یادم بود قبل از خواب دوباره قرص را بخورم. شب هم که فراموشم نمی شد. فقط این ساعت 4 بعدازظهر شده بود معضل !!
روز اول یک ربع بعد از ساعت4 ، sms فرستادم و تشکراتم را اعلام کرد و آقای فرهنگی زنگ زد و عذرخواهی کرد!! و گفت فردا دیگه فراموشم نمی شه..
دو روز بعد هم جریان همین بود و من یادآوری می کردم بهش که یادش رفته و با کمی تأخیر یادم می افتاد که باید بهم یادآوری می شده قرص بخورم. دیروز به آقای فرهنگی گفتم اتفاقن خوب شد که قراره تو به من یادآوری کنی چون هر روز یادت می ره و من بهت یادآوری می کنم !!
ولی امروز خوابیدم و آقای فرهنگی هم درگیر قرار های کاری مهمشون بودند.. ساعت 8 شب که با آقای دودآبادی حرف می زدم و ایشون گفتن تو که هنوز مریضی! یادم افتاد باز قرص ساعت 4 را فراموش کردم..
اگه فردا یادم نره، قرصهام هم تمام می شه..

2 comments:

Anonymous said...

می خوای خودم یادت بیارم :دی

Anonymous said...

راسی قضیه ی این 7 پست پیشت چیه ... خبریه :دی
2 روز گم و گور میشیم خبرای خوب و بد از همه جا میریزه :دی
حالا تفلیکات رو عرض بنماییم یا اینم واسه کارت عورسی کسه دیگه ای بود :دی