Tuesday, April 29, 2008

موجود نیست

امروز شوهر خواهره پرسید دوستت همشهری منه؟! می شناسمش؟
می گم کدوم دوستم؟
حدس زدم این خواهره بیش از یک سال بی خبر از ما!!! دهنشان چاک و بست که نداشته. البته اون آقای الف که حس مهربانی توجه آمیزشان گل گرده بود وقتی جریان خواستگاری و ازدواج خواهره بود کلی برایش آسمون و ریسمون بافته بود که از ازدواج در این سن منصرفش کند شاید چون منم خوشم نمی اومد از این پسره! ولی یهو شد شوهر خواهرمون و بعدش تلاش کردم ازش بدم نیاد! که شکر خدا پسر بدی نیست..
و فکر می کنم طبیعی باشد که اینم به شوهرش گفته باشه دوست دنیا هم در صدد ارشادش برآمده و یا همچین چیزهایی!

می گه سوال بدی پرسیدم؟
می گم نمی شناسیش! خیالت راحت!
می گه آشنا که می شه شد؟
می گم نه! در دسترس نیست.
کمی بعد sms می رسد دنیا مگه تو چند تا دوست داری؟

ظاهرن sms اولی دیر رسیده به دستشان!!

0 comments: