Saturday, April 12, 2008

این روزها زمان زود می گذرد.. خیلی زود

این روزها به یک کار جدید فکر می کنم. یه کاری که هیجان و انرژی تزریق کنه به این روزهایی که اسیر روز مرگی ها شده و ظاهرن فقط می گذره که گذشته باشه..
سعی می کنم کتاب بخونم ولی این فقط سکون موجود در درونم را تثبیت می کنه و چیزی نیست که منو به حرکت وادار کنه..

2 comments:

khamol said...

برو سربازی مرد بشی!یا برو معتاد شو که ترکش هیجان بیاره

Anonymous said...

قضیه مستقل شدن؟ خارج رفتن؟ رشت رفتن چی شد؟/؟ همه منتفی شد؟