Wednesday, April 16, 2008

شماره های بی ربط

1.
می گه: می شه فشارت بدم؟
می خندم و می گم آره !
دوباره بغلم می کنه و محکم فشارم می ده..

دلم براش تنگ شده بود..

2.
می گه جواد گفت بهت بگم چاقاله ! دلمه ی برگ .. و حتمن هم تأکید کنم روش!! شاید وسوسه بشی..
می گم من هنوز هم حسرت این مونده به دلم که چرا پارسال به خاطر اون نمایشگاه موندم و با بچه ها نرفتم شیراز ..
می گه خلاصه امروز کلی رو مخ من رفت که وسوسه ات کنم!
می گم نمی شه ولی..

3.
دکتر می گه رژیم داری؟
می گم نه! هیچ وقت..
می پرسه: ورزش می کنی؟
می گم ابدن !!
می گه پس چرا لاغر شدی؟ رنگ و روت پریده..
می گم نمی دونم!

آموکسی سیلین می نویسه برای سرفه ها و گلو درد و 20 تا قرص مولتی ویتامین، روزی یک عدد !

3 comments:

Anonymous said...

از اونور رفیقت بهت میگه چاقاله
بعد از اینور دکتر میگه لاغر
حالا کدومشی :دی
چاقی یا لاغر ؟! :دی
:-P

Donya said...

اون چاقاله ربطی به چاق و لاغری من نداره!! جناب دوست خواست با وعده ی انواع خوراکی ها از جمله چاقاله و دلمه، منو وسوسه کنه برم شیراز

Anonymous said...

ووی .. نه که خودمون به شوخی به چاق بودن میگم چاقاله ... فکر کردم اینم منظورش همونه :دی
در ضمن وسوسه واسه شیراز ... جا قحطیه .